سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :2
کل بازدید :40744
تعداد کل یاداشته ها : 3
103/2/24
6:1 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
نوروزی[0]

خبر مایه
عناوین یادداشتهای وبلاگ
شرح گرفتاری عناوین یادداشتها[1]

با اجازه مولانا

این کیست این، این کیست این، فوج طلبکاری است این

بقال و صاحبخانه ام، یا این که سمساری است این

جویای من از هر طرف ، بر کنج لب آورده  کف

درب حیاطم بسته صف، زآثار بیکاری است این

گوید یکی قسطت عقب، افتاد و جانم شد به لب

اسمش بود مشدی رجب، دارای نجاری است این

آن دیگری با ناسزا، یک کفش کرده هر دو پا

می گوید از خانه درآ! بزاز بازاری است این

آن دیگری با حرف بد! بر درب! می کوبد لگد

ساطور بر کف چون اسد، قصاب پرواری است این

تا بدترم سازد مچل، زان سوی خیاط محل،

قیچی نهاده در بغل با زیر شلواری است این

با تیشه قفل در شکان، برکنده در با یک تکان

پیموده راه پلکان ، استاد معماری است این

از سوی دیگر نانوا، می خواندم کای بینوا

از خانه ، گر مردی درآ! از مرحمت عاری است این

گزلیک بر کف کفشگر، گوید که هان! بگشای در

بیش از همه دارد خطر، زخمش بسی کاری است این

سبزی فروش محترم، از بابت پول کلم

آورده یک مأمور هم، بنشسته در گاری است این

از دست آنان رفته در، نالان به پستو مستقر

جویم یکی راه مفر، زندان اجباری است این

کز کرده "شاطر" بس حزین، پشت یکی کاغذ چنین

آورده شعری دلنشین، شرح گرفتاری است این

منبع: گل آقا، سال 10، شماره 41، ص 6